عارف و عامي

آرامش‌بخش نبودن تلاوت‌های امروزی

 

یکی از ملاک‌های تلاوت صحیح قرآن، آرامش‌بخش بودن آن است. هر گاه تلاوت قرآن، موجب آرامش و احساس خوش معنوی باشد، می‌تواند شنونده را مفید افتد.
این ملاک، در بعضی تلاوت‌ها که قاری با یک نفَس می‌خواند و رنگش را سرخ و کبود می‌کند، برای شنونده حاصل نمی‌شود؛ بلکه بر عکس، حالتی از هیجان، آشوب و اضطراب ایجاد می‌کند.
از آنجا که بیشتر شنوندگان قرائت، با قاری همخوانی و هم‌نوایی می‌کنند، وقتی قاری با یک نفس بلند و بدون مکث به تلاوت می‌پردازد، شنونده، نفس کم می‌آورد و حواسش از محتوای آسمانی آیات، به کم آوردن نفسش معطوف می‌شود.
همچنین تشویقی که برای اینگونه قاریان از مردم بلند می‌شود، نه تشویق تلاوت درست و گیرا و اثرگذار، بلکه تشویق نفَس بلند قاری است و به نحوی برای جبران فشاری است که قاری به خودش وارد کرده است.
اکنون سؤال اینجاست که آیا تلاوت قرآن توسط پیامبر با عظمت اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، که آورنده‌ی این کتاب نورانی هستند، به همین نحو بوده است؟
کدامیک از ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السلام) اینگونه تلاوت کرده‌اند؟
آیا صحابه، قرآن را اینگونه در محضر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یا هر یک از ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) تلاوت می‌کرده‌اند؟
آیا این نحوه از تلاوت، بر معنویت و نورانیت شنونده می‌افزاید و او را با معجزه بودن کلام الله، بیشتر آشنا می‌سازد؟
اگر جواب این سؤالات منفی است، چرا باید قاریان قرآن، به جای تلاوتی نرم و روان و تأثیرگذار، با اصوات و الحان حزن‌انگیز و جان‌نواز، با نفَس‌های بلند و تلاوت‌های بنفش، خودنمایی و مجلس‌آرایی کنند؟!
معلوم نیست این سنت غلط در تلاوت قرآن، از چه زمانی بر جان قاریان چنگ انداخته ولی در ایران، به نظر می‌رسد به حدود پنجاه سال قبل برگردد؛ زمانی که پای قاریان حرفه‌ای مصری به ایران باز شد و آرام آرام، الگو و سرمشق قاریان ایرانی شدند.

حاج فردوسی

 



:: برچسب‌ها: قران کریم, رسم الخط, رسم الحاج,
نويسنده : امین امیری


نظرات شما درباره رسم الخط حاج فردوسی



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي، منهاج فردوسيان، قرآن، عرفان، اسلام ناب، تشيع خالص، سير و سلوك، سير الي الله، معرفت، معرفة الله، منهاجي، رسم الخط قرآن، القرآن العظيم، القرآن العزيز، القرآن المجيد، رسم الخط حاج فردوسي، رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


نظرات در مورد منهاج فردوسیان



:: برچسب‌ها: منهاج فردوسیان حاج فردوسی رهبر معنوی سیروسلوک، سیر و سلوک، عرفان، نرم افزار، اپلیکیشن منهاج فردوسیان، اپلیکیشن حاج فردوسی، استاد اخلاق، استاد عرفان، درس اخلاق، معارف ناب، کمال واقعی، سعادت ابدی,
نويسنده : امین امیری


نرم‌افزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.

مژده‌ای به:

علاقه‌مندان به تکامل فردی؛

مشتاقان کمال واقعی؛

جویندگان سعادت ابدی؛

سالکان وادی سیر و سلوک؛

تشنگان معارف ناب اسلامی؛

خستگان صحراهای حیرت؛

پیکارکنندگان با نفس امّاره؛

لطمه‌خوردگان از وساوس شیطان؛

محرومان از استاد اخلاق و عرفان؛

نرم‌افزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.

 

لینک دانلود از سایت:

http://menhajapp.ir



:: برچسب‌ها: حاج فردوسی منهاج فردوسیان رهبر معنوی سیروسلوک، سیر و سلوک، عرفان، نرم افزار، اپلیکیشن منهاج فردوسیان، اپلیکیشن حاج فردوسی، استاد اخلاق، استاد عرفان، درس اخلاق، معارف ناب، کمال واقعی، سعادت ابدی,
نويسنده : امین امیری


حاج فردوسی رهبر معنوی مشتاقان کمال و سعادت

بعد از آشنایی با منهاج فردوسیان فهمیدم اطلاعاتم در بار تشیع چقدر کم و حتی اشتباه است .



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي، منهاج فردوسيان، قرآن، عرفان، اسلام ناب، تشيع خالص، سير و سلوك، سير الي الله، معرفت، معرفة الله، منهاجي، رسم الخط قرآن، القرآن العظيم، القرآن العزيز، القرآن المجيد، رسم الخط حاج فردوسي، رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


خفقان قلب و راه‌های درمان آن

سلام
خسته نباشید. خدا خیرتان دهد. از شما عاجزانه درخواست می‌کنم کمکم کنید. من مدتی دچار دلشوره و اضطراب شدید شده بودم که به لطف خداوند خیلی خوب شدم. الان از اون تاریخ ۲ ماه و ۱۴ روز می‌گذرد. اما الان احساس گرفتگی دل و قلب دارم. یعنی بیخودی دلگیرم. خیلی آزاردهنده هست. خیلی خدا را صدا می‌کنم و این آرومترم می‌کنه. از شما خواهش می‌کنم اگر ذکری را برای آرامش قلب و دل می‌دانید و یا اعمالی هست که باید انجام داد بگویید بلکه به آرامش برسم. این را هم بگم که نه اهل ماهواره و … هستم و نه بی‌حجاب. ولی خیلی دلگیر و دل گرفته‌ام .تا حدی که بعضی وقتها احساس سنگینی روی قلبم می‌کنم و بعضی وقت‌ها افکار آزاردهنده. از طریق یکی از دوستانم با سایت شما آشنا شدم. خداوند خیرتان دهد. ان شاء الله. التماس دعا

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی

سلام علیکم
آنچه از این نامه معلوم می‌شود، این است که شما خانم هستید و اینقدر اطلاعات برای چنین مشاوره‌ی سنگینی بسیار کم است. توجه داشته باشید که عوامل گوناگونی می‌تواند در ایجاد این حالت، دخیل باشد. برای رفع این حالت، اول باید عامل ایجادکننده‌اش را شناسایی و سپس برطرف نمایید و راهش ذکر خاص نیست. البته اذکاری مانند «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» یا «استغفر الله ربی و اتوب الیه» در کسب آرامش، مؤثر است ولی نسخه‌ی کامل و قطعی نیست.
گاهی عامل ایجاد خفقان قلب، اختلالات سنی است. انسان در برخی سنین، دچار چنین اشکالاتی می‌شود که با گذر زمان و بدون درمان خاص، خودش برطرف می‌گردد.
گاهی عامل ایجاد خفقان قلب، مشکلات خونی است. غلظت خون و غلبه‌ی سودا، می‌تواند چنین آثاری بر جای بگذارد. یکی از بهترین‌ راه‌های درمان و پیشگیری در این فرض، حجامت است. اگر کسی مقید باشد که حجامت دوره‌ای داشته باشد، (حد اقل یک بار در سال) کمتر به چنین مشکلی دچار خواهد شد.
گاهی عامل ایجاد خفقان قلب، گناه است. راه درمان آن نیز جبران و استغفار می‌باشد.
گاهی عامل ایجاد خفقان قلب، افسردگی است. افسردگی که یک اختلال روانی است، آنقدر می‌تواند در جسم، تأثیر بگذارد که منجر به ایست قلبی یا فلج برخی اعضاء گردد. برای سنجش میزان افسردگی، باید به روانکاو و روانشناس مراجعه کنید و اگر لازم دیدند، شما را به روان‌پزشک ارجاع خواهند داد.
گاهی عامل ایجاد خفقان قلب، تأثیر سحر و جن است. یعنی مواردی اتفاق افتاده که هیچ مشکل جسمی‌ای در میان نبوده ولی فرد، تحت فشار بوده که بعد از بررسی‌های مربوطه، معلوم گشته از ناحیه‌ی موجودات غیرارگانیک و موذی که معروف به جن هستند، این اختلالات ایجاد شده است. راه درمان این عامل، مراجعه به جن‌گیر متبحر است. البته جن‌گیر متبحر، بسیار کمیاب است و بیشتر افرادی که ادعای جن‌گیری دارند، مدعی و شیاد هستند.
تمام مواردی که برشمرده شد، از تخصص من خارج است. تخصص من فقط مربوط به افرادی می‌شود که قصد رسیدن به کمال واقعی و سعادت ابدی دارند. اینگونه افراد را به ایمان و عمل بر طبق واضحات و مسلّمات قرآن و روایات معتبر ارجاع می‌دهیم و می‌افزاییم که در ناواضحات و نامسلّمات، احتیاط کنند.
فقط یک تذکر را لازم می‌دانم و آن، این است که حالات دلتنگی و غصه‌های بدون دلیل را نشانه‌ی معنویت نشمارید. معنویت، همان ایمان و عمل صالح است که همواره همراه با نشاط خاصی است و اگر اشک و آه از روی ایمان و عمل صالح باشد، ارزش دارد که جنسش با جنس اشک و آه از سر افسردگی، متفاوت است.
یکی از دزدان جاده‌ی معرفت، شخصی است به نام «حسن بصری» که امیر المؤمنین (علیه‌السلام) او را «سامری» این امت خواندند. از گزارش‌هایی که از او برجای مانده، معلوم می‌شود دچار افسردگی بوده و بیشتر با یاد جهنم و خواندن آیات عذاب، اشک می‌ریخته و ناله می‌زده است. این حالت، برای خیلی از عوام آن دوران و دوران‌های بعد، این خیال باطل را ایجاد کرده است که وی، از اولیای الهی است. در صورتی که خودش تصریح دارد که به نفرین امیر المؤمنین (علیه‌السلام) دچار افسردگی شده است، پس چنین شخصی، گریه‌ها و ناله‌هایش به خاطر معنویت نیست.
توصیه‌ی پایانی‌ام به شما خواهر مسلمان، دعاست. دعا یعنی خواستن از خدای تعالی، بلاهای بزرگ را رفع و دفع می‌نماید. از خداوند کریم می‌خواهم ما و شما را بر جاده‌ی قویم منهاج فردوسیان، به سوی برترین درجات عالم هستی رهسپار گرداناد. ان شاء الله

موفق باشید
حاج فردوسی

 منبع : http://nashreslam.blogfa.com/post/1



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


جمله کوتاه

حضرت علی (ع) میفرمایند هر کس کلمه ای به من یاد بدهد، مرا تا آخر عمر بنده خویش قرار داده است

این حدیث حکایت از ارزش تلاش ها و زحمات حاج فردوسی میکند



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


لزوم خدمات اجتماعی و سیاسی برای رسیدن به کمالات فردی!
 

سؤال: آیا برای رسیدن به کمالات فردی، لازم است که خدمات اجتماعی و سیاسی داشته باشیم؟ /
جواب: دیدگاهی وجود دارد که معتقد است: حتماً برای رسیدن به کمالات فردی، باید خدمات اجتماعی و سیاسی داشت، یعنی در متن خدمت‌رسانی به مردم، معنویت فردی رشد می‌کند.
دیدگاه دیگر معتقد است می‌توان بدون داشتن مشاغل سیاسی و اجتماعی و درگیر بودن با خدمت‌رسانی به اجتماع، به کمالات فردی رسید.
ما معتقدیم هر دو دیدگاه صحیح است ولی عمل به دیدگاه اول، برتر از عمل به دیدگاه دوم است. زیرا قرآن کریم می‌فرماید: «لاَّ یسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً وَ کلاًّ وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَى وَ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیماً» (سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۹۵). ترجمه: مؤمنان خانه‏نشین که زیان‏دیده نیستند با آن مجاهدانى که با مال و جان خود در راه خدا جهاد مى‏کنند یکسان نمى‏باشند خداوند کسانى را که با مال و جان خود جهاد مى‏کنند به درجه‏اى بر خانه‏نشینان مزیت بخشیده و همه را خدا وعده‌ی [پاداش] نیکو داده و[لى] مجاهدان را بر خانه‏نشینان به پاداشى بزرگ برترى بخشیده است.
پس هم مجاهدین برحقند و اهل نجات هستند و هم قاعدین، ولی درجات اخروی مجاهدین، برتر از قاعدین است.
با این حساب، مقام مبلّغ منهاج فردوسیان، بسی بالاتر از منهاجی صِرف است.

 


:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


وصف بهشت

 

[۲۲۰] شاهد: قَالَ رَسولُ اللهِ‌‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «أَدنَی أَهلِ الجَنَّهِ الَّذِی لَهُ ثَمانُونَ أَلفَ خادِمٍ، وَ اثنَتانِ وَ سَبعُونَ زَوجَهً، وَ تُنصَبُ لَهُ قُبَّهٌ مِن لُؤلُؤٍ وَ زَبَرجَدٍ وَ یاقُوتٍ، کما بَینَ الجابِیهِ إِلی صَنعاءَ»۱
ترجمه: رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: «پست‌ترین فرد بهشت [از لحاظ رتبه و منزلت]، هشتاد هزار خدمتکار و هفتاد و دو همسر دارد و برایش برج و بارویی از مروارید و زبرجد و یاقوت، به اندازه‌ی [فاصله‌ی] از جابیه (= محلی در شام) تا صنعا (= محلی در یمن) برپا می‌شود».

********************

[۲۲۱] شاهد: قَالَ رَسولُ اللهِ‌‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «إِنَّ أَسفَلَ أَهلِ الجَنَّهِ أَجمَعِینَ دَرَجَهً لَمَن یقُومُ عَلی رَأسِهِ عَشرَهُ آلافِ خادِمٍ، بِیدِ کلِّ واحِدٍ مِنهُم صَحفَتانِ، واحِدَهٌ مِن ذَهَبٍ وَ الأُخرَی مِن فِضَّهٍ، فِی کلِّ واحِدَهٍ لَونٌ لَیسَ فِی الأُخری مِثلُهُ، یأکلُ مِن آخِرِها مِثلَ ما یأکلُ مِن أَوَّلِها، یجِدُ لآخِرِها مِنَ الطَّیبِ وَ اللَّذّهِ مِثلَ الَّذِی یجِدُ لِأَوَّلِها، ثُمَّ یکونُ ذَلِک کرِیحِ المِسک الأَذفَرِ، لا یبُولُونَ، وَ لا یتَغَوَّطُونَ، وَ لا یمتَخِطُونَ، إِخواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ»۲
ترجمه: رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: «[حتی] کسی که درجه‌اش در بهشت از همه‌ی بهشتیان پایین‌تر است، ده هزار خدمتکار در پیشگاهش می‌ایستند و در دست هر یک از آنان، دو سینی است؛ یکی از طلا و دیگری از نقره، و در هر یک [از آن سینی‌ها]، رنگی [از خوراکی‌ها] است متفاوت با دیگری. آنچه از آخرین ظرف می‌خورد همانند چیزی است که از اولین آن‌‌ها می‌خورد و از آخرین آن، همان طعم و لذتی را می‌چشد که از اولین آن‌‌ها چشیده است و سپس [فضولات آن خوراکی‌ها] به بویی چونان بوی مشـک تیزبو، تبدیـل می‌شوند؛ نه ادرار می‌کنند، نه مدفوع دارند، و نه آب بینی می‌اندازند. برادروار بر تخت‌هایی رو در روی هم می‌نشینند».

********************

[۲۲۲] شاهد: قَالَ رَسولُ اللهِ‌‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «لَو أَنَّ أَدنَی أَهلِ الجَنَّهِ حِلیهً عَدَلَت حِلیتُهُ بِحِلیهِ أَهلِ الدُّنیا جَمِیعاً، لَکانَ ما یحَلِّیهِ الله بِهِ فِی الآخِرَهِ أَفضَلَ مِن حِلیهِ أَهلِ الدُّنیا جَمِیعاً»۳
ترجمه: رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: «اگر کم‌زیورترینِ اهل بهشت، زیورآلاتش با زیورآلات همه‌ی اهل دنیا مقایسه شود، زیوری که خدا او را با آن در آخرت آراسته می‌سازد، از زیورآلات همه‌ی اهل دنیا برتر خواهد آمد».

********************

۱. سنن ترمذی، جلد ۴، صفحه‌ی ۶۹۵؛ مسند ابن حنبل، جلد ۴، صفحه‌ی ۱۵۱؛ صحیح ابن حبّان، جلد ۱۶، صفحه‌ی ۴۱۴؛ مسند ابی یعلی، جلد ۲، صفحه‌ی ۱۳۸؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد ۱۴، صفحه‌ی ۴۷۶.
۲. معجم الاوسط، جلد ۷، صفحه‌ی ۳۴۲؛ زهد ابن مبارک، صفحه‌ی ۵۳۶؛ حلیه الاولیاء، ابونعیم، جلد ۶، صفحه‌ی ۱۷۵؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد ۱۴، صفحه‌ی ۳۹۳۵۴.
۳. المعجم الاوسط، جلد ۸، صفحه‌ی ۳۶۲؛ البعث و النشور، صفحه‌ی ۱۹۸؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد ۴۰، صفحه‌ی ۴۱۳؛ کنز العمال، متقی هندی، جلد ۵، صفحه‌ی ۳۵۷.



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


وصف بهشت

 

[۱۲۱] سند: قَالَ رَسولُ اللهِ: «مَا مِنْ أَحَدٍ یدْخُلُ الجَنَّهَ إِلَّا کانَ لَهُ مِنَ الأَزْوَاجِ خَمْسُمِائَهِ حَوْرَاءَ مَعَ کلِّ حَوْرَاءَ سَبْعُونَ غُلَاماً وَ سَبْعُونَ جَارِیهً کأَنَّهُنَّ اللُّؤْلُؤُ المَنْثُورُ، کأَنَّهُنَّ اللُّؤْلُؤُ المَکنُونُ. وَ تَفْسِیرُ المَکنُونِ بِمَنْزِلَهِ اللُّؤْلُؤِ فِی الصَّدَفِ، لَمْ تَمَسَّهُ الأَیدِی وَ لَمْ تَرَهُ الأَعْینُ وَ أَمَّا المَنْثُورُ فَیعْنِی فِی الکثْرَهِ. وَ لَهُ سَبْعُ قُصُورٍ فِی کلِّ قَصْرٍ سَبْعُونَ بَیتاً، فِی کلِّ بَیتٍ سَبْعُونَ سَرِیراً، عَلَی کلِّ سَرِیرٍ سَبْعُونَ فِرَاشاً، عَلَیهَا زَوْجَهٌ مِنَ الحُورِ العِینِ، تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الأَنْهارُ؛ أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیرِ آسِنٍ صَافٍ لَیسَ بِالکدِرِ، وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یتَغَیرْ طَعْمُهُ لَمْ یخْرُجْ مِنْ ضُرُرِ المَوَاشِی، وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی لَمْ یخْرُجْ مِنْ بُطُونِ النَّحْلِ، وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّهٍ لِلشَّارِبِینَ لَمْ یعْصِرْهُ الرِّجَالُ بِأَقْدَامِهِمْ. فَإِذَا اشْتَهَوُا الطَّعَامَ جَاءَهُمْ طُیورٌ بِیضٌ یرْفَعْنَ أَجْنِحَتَهُنَّ فَیأْکلُونَ مِنْ أَی الالوَانِ اشْتَهَوْا جُلُوساً إِنْ شَاءُوا، أَوْ مُتَّکئِینَ. وَ إِنِ اشْتَهَوُا الفَاکهَهَ تَسَعَّبَتْ إِلَیهِمُ الأَغْصَانُ فَأَکلُوا مِنْ أَیهَا اشْتَهَوْا قَالَ: «وَ المَلائِکهُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ کلِّ بابٍ. سَلامٌ عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ» (سوره‌ی رعد، آیات ۲۳ و ۲۴)
فَبَینَا هُمْ کذَلِک إِذْ یسْمَعُونَ صَوْتاً مِنْ تَحْتِ العَرْشِ: یا أَهْلَ الجَنَّهِ کیفَ تَرَوْنَ مُنْقَلَبَکمْ؟ فَیقُولُونَ: خَیرُ المُنْقَلَبِ مُنْقَلَبُنَا وَ خَیرُ الثَّوَابِ ثَوَابُنَا. قَدْ سَمِعْنَا الصَّوْتَ وَ اشْتَهَینَا النَّظَرَ إِلَی أَنْوَارِ جَلَالِک وَ هُوَ أَعْظَمُ ثَوَابِنَا وَ قَدْ وَعَدْتَهُ وَ لَا تُخْلِفُ المِیعَادَ. فَیأْمُرُ اللهُ الحُجُبَ فَیقُومُ سَبْعُونَ الفَ حِجَابٍ فَیرْکبُونَ عَلَی النُّوقِ وَ البَرَاذِینِ وَ عَلَیهِمُ الحُلِی وَ الحُلَلُ فَیسِیرُونَ فِی ظِلِّ الشَّجَرِ حَتَّی ینْتَهُوا إِلَی دَارِ السَّلَامِ وَ هِی دَارُ اللهِ، دَارُ البَهَاءِ وَ النُّورِ وَ السُّرُورِ وَ الکرَامَهِ فَیسْمَعُونَ الصَّوْتَ فَیقُولُونَ: یا سَیدَنَا سَمِعْنَا لَذَاذَهَ مَنْطِقِک فَأَرِنَا نُورَ وَجْهِک فَیتَجَلَّی لَـهُم سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی حَتَّی ینْظُرُونَ إِلَی نُورِ وَجْهِهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی، المَکنُونِ مِنْ عَینِ کلِّ نَاظِرٍ فَلَا یتَمَالَکونَ حَتَّی یخِرُّوا عَلَی وُجُوهِهِمْ سُجَّداً فَیقُولُونَ: سُبْحَانَک مَا عَبَدْنَاک حَقَّ عِبَادَتِک یا عَظِیمُ. فَیقُولُ: عِبَادِی ارْفَعُوا رُءُوسَکمْ لَیسَ هَذِهِ بِدَارِ عَمَلٍ إِنَّمَا هِی دَارُ کرَامَهٍ وَ مَسْأَلَهٍ وَ نَعِیمٍ. قَدْ ذَهَبَتْ عَنْکمُ اللُّغُوبُ وَ النَصَبُ. فَإِذَا رَفَعُوهَا رَفَعُوهَا وَ قَدْ أَشْرَقَتْ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورِ وَجْهِهِ سَبْعِینَ ضِعْفاً. ثُمَّ یقُولُ تَبَارَک وَ تَعَالَی: یا مَلَائِکتِی أَطْعِمُوهُمْ وَ اسْقُوهُمْ. فَیؤْتُونَ بِالوَانِ الأَطْعِمَهِ لَمْ یرَوْا مِثْلَهَا قَطُّ فِی طَعْمِ الشَّهْدِ وَ بَیاضِ الثَّلْجِ وَ لِینِ الزُّبْدِ. فَإِذَا أَکلُوهُ قَالَ بَعْضُهُنَّ لِبَعْضٍ: کانَ طَعَامُنَا الَّذِی خَلَّفْنَاهُ فِی الجَنَّهِ عِنْدَ هَذَا حُلُماً.
ثُمَّ یقُولُ الجَبَّارُ تَبَارَک وَ تَعَالَی: یا مَلَائِکتِی اسْقُوهُمْ. فَیؤْتُونَ بِأَشْرِبَهٍ فَیقْبِضُهَا وَلِی اللهِ، فَیشْرَبُ شَرْبَهً لَمْ یشْرَبْ مِثْلَهَا قَطُّ. ثُمَّ یقُولُ: یا مَلَائِکتِی طَیبُوهُمْ. فَتَأْتِیهِمْ رِیحٌ مِنْ تَحْتِ العَرْشِ بِمِسْک أَشَدَّ بَیاضاً مِنَ الثَّلْجِ تُغَیرُ وُجُوهَهُمْ وَ جِبَاهَهُمْ وَ جُنُوبَهُمْ تُسَمَّی المُثِیرَهَ فَیسْتَمْکنُونَ مِنَ النَّظَرِ إِلَی نُورِ وَجْهِهِ. فَیقُولُونَ: یا سَیدَنَا حَسْبُنَا لَذَاذَهُ مَنْطِقِک وَ النَّظَرُ إِلَی نُورِ وَجْهِک لَا نُرِیدُ بِهِ بَدَلًا وَ لَا نَبْتَغِی بِهِ حِوَلًا. فَیقُولُ الرَّبُّ تَبَارَک وَ تَعَالَی: إِنِّی أَعْلَمُ أَنَّکمْ إِلَی أَزْوَاجِکمْ مُشْتَاقُونَ وَ أَنَّ أَزْوَاجَکمْ إِلَیکمْ مُشْتَاقَاتٌ. فَیقُولُونَ: یا سَیدَنَا مَا أَعْلَمَک بِمَا فِی نُفُوسِ عِبَادِک؟! فَیقُولُ: کیفَ لَا أَعْلَمُ وَ أَنَا خَلَقْتُکمْ وَ أَسْکنْتُ أَرْوَاحَکمْ فِی أَبْدَانِکمْ ثُمَّ رَدَدْتُهَا عَلَیکمْ بَعْدَ الوَفَاهِ، فَقُلْتُ: اسْکنِی فِی عِبَادِی خَیرَ مَسْکنٍ ارْجِعُوا إِلَی أَزْوَاجِکمْ. فَیقُولُونَ: یا سَیدَنَا اجْعَلْ لَنَا شَرْطاً. قَالَ: فَإِنَّ لَکمْ کلَّ جُمُعَهٍ زَوْرَهً مَا بَینَ الجُمُعَهِ إِلَی الجُمُعَهِ سَبْعَهُ آلَافِ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ.
فَینْصَرِفُونَ فَیعْطَی کلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ رُمَّانَهً خَضْرَاءَ فِی کلِّ رُمَّانَهٍ سَبْعُونَ حُلَّهً لَمْ یرَهَا النَّاظِرُونَ المَخْلُوقُونَ فَیسِیرُونَ فَیتَقَدَّمُهُمْ بَعْضُ الوِلْدَانِ حَتَّی یبَشِّرُوا أَزْوَاجَهُمْ وَ هُنَّ قِیامٌ عَلَی أَبْوَابِ الجِنَانِ. فَلَمَّا دَنَا مِنْهَا نَظَرَتْ إِلَی وَجْهِهِ فَأَنْکرَتْهُ مِنْ غَیرِ سُوءٍ فَقَالَتْ: حَبِیبِی لَقَدْ خَرَجْتَ مِنْ عِنْدِی وَ مَا أَنْتَ هَکذَا! فَیقُولُ: حَبِیبَتِی تَلُومِینَنِی أَنْ أَکونَ هَکذَا وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَی نُورِ وَجْهِ رَبِّی تَبَارَک وَ تَعَالَی فَأَشْرَقَ وَجْهِی مِنْ نُورِ وَجْهِهِ؟! ثُمَّ یعْرِضُ عَنْهَا فَینْظُرُ إِلَیهَا نَظْرَهً فَیقُولُ: حَبِیبَتِی لَقَدْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِک وَ مَا کنْتِ هَکذَا! فَتَقُولُ: حَبِیبِی تَلُومُنِی أَنْ أَکونَ هَکذَا وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَی وَجْهِ النَّاظِرِ إِلَی نُورِ وَجْهِ رَبِّی فَأَشْرَقَ وَجْهِی مِنْ وَجْهِ النَّاظِرِ إِلَی نُورِ وَجْهِ رَبِّی سَبْعِینَ ضِعْفاً؟! فَتُعَانِقُهُ مِنْ بَابِ الخَیمَهِ وَ الرَّبُّ تَبَارَک وَ تَعَالَی یضْحَک إِلَیهِمْ. فَینَادُونَ بِأَصَابِعِهِمْ «الحَمْدُ للهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکورٌ» (سوره‌ی فاطر، آیه‌ی ۳۴)
قَالَ: ثُمَّ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَک وَ تَعَالَی یأْذَنُ لِلنَّبِیینَ فَیخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکبٍ حَوْلَهُ المَلَائِکهُ وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَینْظُرُ إِلَیهِ أَهْلُ الجَنَّهِ فَیمُدُّونَ أَعْنَاقَهُمْ إِلَیهِ فَیقُولُونَ: مَنْ هَذَا؟! إِنَّهُ لَکرِیمٌ عَلَی اللهِ. فَیقُولُ المَلَائِکهُ: هَذَا المَخْلُوقُ بِیدِهِ وَ المَنْفُوخُ فِیهِ مِنْ رَوْحِهِ وَ المُعَلَّمُ لِلْأَسْمَاءِ هَذَا آدَمُ، قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللهِ.
ثُمَّ یخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکبٍ حَوْلَهُ المَلَائِکهُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ. فَیمُدُّ إِلَیهِ أَهْلُ الجَنَّهِ أَعْنَاقَهُمْ فَیقُولُونَ: مَنْ هَذَا؟! فَتَقُولُ المَلَائِکهُ: هَذَا الخَلِیلُ إِبْرَاهِیمُ قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللهِ.
ثُمَّ یخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکبٍ حَوْلَهُ المَلَائِکهُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ. فَیمُدُّ إِلَیهِ أَهْلُ الجَنَّهِ أَعْنَاقَهُمْ فَیقُولُونَ: مَنْ هَذَا؟! فَیقُولُ: هَذَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ الَّذِی کلَّمَ اللهُ مُوسی‏ تَکلِیماً قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللهِ.
ثُمَّ یخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکبٍ حَوْلَهُ المَلَائِکهُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیمُدُّ إِلَیهِ أَهْلُ الجَنَّهِ أَعْنَاقَهُمْ فَیقُولُونَ: مَنْ هَذَا الَّذِی قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللهِ؟! فَتَقُولُ المَلَائِکهُ: هَذَا رُوحُ اللهِ وَ کلِمَتُهُ، هَذَا عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ.
ثُمَّ یخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکبٍ فِی مِثْلِ جَمِیعِ مَوَاکبِ مَنْ کانَ قَبْلَهُ سَبْعِینَ ضِعْفاً حَوْلَهُ المَلَائِکهُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیمُدُّ إِلَیهِ أَهْلُ الجَنَّهِ أَعْنَاقَهُمْ فَیقُولُونَ: مَنْ هَذَا الَّذِی قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللهِ؟! فَتَقُولُ المَلَائِکهُ: هَذَا المُصْطَفَی بِالوَحْی، المُؤْتَمَنُ عَلَی الرِّسَالَهِ، سَیدُ وُلْدِ آدَمَ، هَذَا النَّبِی مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ وَ سَلَّمَ کثِیراً. قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللهِ.
ثُمَّ یخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکبٍ حَوْلَهُ المَلَائِکهُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیمُدُّ إِلَیهِ أَهْلُ الجَنَّهِ أَعْنَاقَهُمْ فَیقُولُونَ: مَنْ هَذَا؟! فَیقُولُ المَلَائِکهُ: هَذَا أَخُو رَسُولِ اللهِ‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ.
ثُمَّ یؤْذَنُ لِلنَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ فَیوضَعُ لِلنَّبِیینَ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ وَ لِلصِّدِّیقِینَ سُرُرٌ مِنْ نُورٍ وَ لِلشُّهَدَاءِ کرَاسِی مِنْ نُورٍ. ثُمَّ یقُولُ الرَّبُّ تَبَارَک وَ تَعَالَی: مَرْحَباً بِوَفْدِی وَ زُوَّارِی وَ جِیرَانِی. یا مَلَائِکتِی أَطْعِمُوهُمْ فَطَالَ مَا أَکلَ النَّاسُ وَ جَاعُوا وَ طَالَ مَا رَوِی النَّاسُ وَ عَطِشُوا وَ طَالَ مَا نَامَ النَّاسُ وَ قَامُوا وَ طَالَ مَا أَمِنَ النَّاسُ وَ خَافُوا. فَیوضَعُ لَـهُم أَطْعِمَهٌ لَمْ یرَوْا مِثْلَهَا قَطُّ عَلَی طَعْمِ الشَّهْدِ وَ لِینِ الزُّبْدِ وَ بَیاضِ الثَّلْجِ.
ثُمَّ یقُولُ: یا مَلَائِکتِی فَکهُوهُمْ فَیفَکهُونَهُمْ بِالوَانٍ مِنَ الفَاکهَهِ لَمْ یرَوْا مِثْلَهَا قَطُّ وَ رُطَبٍ عَذْبٍ دَسِمٍ عَلَی بَیاضِ الثَّلْجِ وَ لِینِ الزُّبْدِ» (اختصاص، شیخ مفید، صفحه‌ی ۳۵۰؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد ۸، صفحه‌ی ۲۰۸؛ تفسیر طبری، جلد ۵، صفحه‌ی ۱۸۳؛ دُرّ المنثور، سیوطی، جلد ۳، صفحه‌ی ۴۵۷)

ترجمه: رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: «هیچ کس نیست که وارد بهشت شود مگر این‌که برایش پانصد همسر از حوریه‌ها قرار داده می‌شود که همراه هر حوریه،‌ هفتاد غلام و هفتاد کنیز ـ که گویا گوهرهای پراکنده و گوهرهای پنهان شده هستند ـ می‌باشند.
«مکنون» یعنی مثل گوهرِ در صدف [است که] دست‌ها آن را لمس نکرده و چشم‌ها آن را ندیده و اما «منثور» یعنی در حال زیاد شدن. [همچنین] برای او هفت قصر و در هر قصر، هفتاد خانه و در هر خانه، ‌هفتاد تخت و بر هر تخت، هفتاد بستر و بر هر بستر، حورالعینی [آماده‌ی کام دادن] است. از زیر [قصرهایـ]ـشان جویبارهایی روان است. جویبارهایی از آبی که [رنگ و بو و طعمش‏] برنگشته، زلال است و هیچ [تیرگی و] کدورتـی در آن نیست. و جوی‌هایی از شیری که مزه‏اش [بر اثر حرارت یا گذشتن زمان،] دگرگون نشود و از پستان چهارپایان خارج نمی‌شود. و رودهایی از عسل صاف که از شکم زنبور عسل بیرون نیامده [بلکه از فضل پروردگار] است. و جویبارهایی از نوشیدنی [خاصی] که برای نوشندگان، لذت‌بخش است و مردان، ‌آن را با لگدمال کردن، ‌عصاره گیری نکرده‌اند. وقتی [بهشتیان] هوس خوراکی کنند،‌ پرندگان سفید رنگی می‌آیند و بال‌هایشان را بالا می‌برند تا [بهشتیان] از هر رنگی [از غذا] که هوس دارند، ‌بخورند،‌ [به هر صورتی که می‌خواهند،] اگر خواستند، نشسته و اگر خواستند، تکیه داده. و اگر هوس میوه کنند، شاخه‌ها به سوی آن‌‌ها کشیده می‌شود [و دراز می‌گردد] تا از هر کدام که بخواهند، بخورند».
سپس فرمودند: «و فرشتگان از هر دری بر آنان درمی‏آیند [و به آنان می‏گویند:] «درود بر شما به [پاداش‏] آنچه صبر کردید. راستی چه نیکوست فرجام آن سرای‏» در این حال،‌ صدایی را از زیـر عرش می‌شنوند [که می‌فرماید:] ای اهل بهشت، ‌بازگشتگاهتان را چگونه یافتید؟! می‌گویند: بازگشتگاه ما بهترین بازگشتگـاه و پاداش ما بهترین پاداش است. ما [این] صدا[ی دل‌فریب و هوش‌ربا] را شنیدیم،‌ هوس کردیم که به نورهای جلال تو بنگریم و [اگر این خواسته‌ی ما برآورده شود] بزرگترین پاداش برای ما [خواهد بود] و [خودت] ما را [در دنیا] وعده داده بودی و [تو] خُلف وعده نمی‌کنی.
پس خدای متعال حجاب‌ها را امر می‌کند [که از میان برخیزند، پس] هفتاد هزار حجاب بر می‌خیزد. پس [بهشتیان] بر شترها و اسب‌هایی سوار می‌شوند و بر آن‌‌ها زیورآلات و لباس‌های بهشتی است. پس در سایه‌ی درختی می‌روند تا به دارالسلام می‌رسند و آن خانه‌ی [تجلی ویژه‌ی] خداست، خانه‌ی روشنایی و نور و شادی و کرامت. پس آن صدا را [باز هم] می‌شنوند. [باز] می‌گویند: ای آقای ما گفتار لذت‌بخش تو را شنیدیم، پس نور وجهت را به ما بنمایان. پس خدای سبحان برای آنان تجلی می‌کند تا بهشتیان به نور وجه او تبارک و تعالی، که از چشم هر بیننده‌ای پوشیده است، ‌بنگرند. [چون به آن تجلی عالی نظر می‌کنند] نمی‌توانند خود را نگه دارند [به همین جهت] بر رو به سجـده می‌افتند و می‌گویند: [بار الها از هر عیب و نقص و شبیه،] منزّهی، ما تو را چنان که حق تو بود،‌ نپرستیدیم، ای بزرگوار. خدای متعال می‌فرماید:‌ ای بندگان من، سر [از سجده] بردارید [که] این[جا] خانه‌ی عمل نیست بلکه خانه‌ی اکرام و خواستن و نعمت‌هاست. [هر گونه] درماندگی و رنج از شما رفت.
وقتی [سر از سجده] بر می‌دارند، صورت‌هایشان هفتاد برابر [بیشتر از گذشته] نورانی می‌شود. سپس [خدای] تبارک و تعالی می‌فرماید: ای ملائکه‌ام [به این مؤمنان بهشتی، انواع غذاهای لذیذ] بخورانید و [انواع] نوشیدنی‌های گوارا] بنوشانید. [در پی این دستور الهی،‌ انواع] رنگ‌های خوراکی برایشان آورده می‌شود که هرگز مانند آن را ندیده‌اند؛ در طعم [مانند] عسل و در سفیدی [مانند] برف و در نرمی [مانند] خامه [یا مسکه] است. وقتی [آنها را] می‌خورند بعضی‌شان به بعض دیگر می‌گویند: ‌آن غذایی که در بهشت داشتیم در مقایسه با اینها [همانند] رؤیا است. سپس خدای جبار تبارک و تعالی می‌فرماید: ای فرشتگانم [از نوشیدنی‌های گوارای خاص] به آنان بنوشانید. [در پس اجرای این دستور الهی] نوشیدنی‌ای می‌آورند و دوست خدا آن را می‌گیرد. پس شربتی می‌نوشد که هرگز مانند آن شربت را ننوشیده است. سپس [خدای متعال] می‌فرماید:‌ ای فرشتگان من، خوشبویشان کنید. پس بادی از زیر عرش [وزیدن می‌گیرد و] مشکی سفیدتر از برف را با خود می‌آورد که صورت و پیشانی و پهلوهایشان را تغییر می‌دهد که مثیره نامیده می‌شود. پس می‌توانند به [تجلی خاص] وجه او بنگرند. پس می‌گویند: ای آقای ما، برای ما لذت گفتار و نگاه به نور وجهت کافی است و جایگزینی برای آن نمی‌خواهیم. پس پروردگار تبارک و تعالی می‌فرماید: ‌من می‌دانم که شما به [دیدن و نزدیکی با] همسرانتان اشتیاق دارید و همسرانتان [نیز] مشتاق [همنشینی] با شما هستند. [بهشتیان با تعجب] می‌گویند:‌ ای آقای ما،‌ چقدر تو به آنچه در دل بندگانت می‌گذرد، آگاهی! [خدای متعال] می‌فرماید: چگونه ندانم و حال آن که من شما را ساخته‌ام و روح‌هایتان را در بدن‌هایتان قرار داده‌ام و پس از وفات [و جدا شدن روح از بدن، نیز] آن را دوباره به شما بر گرداندم و گفتم: ساکن شوید در [میان] بندگانم در بهترین منزلگاه[های بهشت،‌ اکنون] به جانب همسرانتان برگردید. [بهشتیان] می‌گویند: ای آقای ما،‌ برای [دیدار مجدّد] ما، ‌شرطی مقرر فرما. [خدای تبارک و تعالی] می‌فرماید:‌ برای شما در هر جمعه یک نوبت زیارت قرار دادم [البته] میان هر جمعه تا جمعه [ی بعد] هفت هزار سال از سال‌هایی که می‌شمارید،‌ [فاصله] است.
[بعد از این قرار مجدّدِ ملاقات، بهشتیان راضی شده و] بر می‌گردند. [در حالِ بازگشت،] به هر کدام از آنها، ‌اناری سبز رنگ داده می‌شود که در آن، لباس‌هایی است که آفریده‌های اهل نظر [مانند] آن را ندیده‌اند.
پس حرکت می‌کنند و بعضی از پسران جاودانه از آن‌‌ها جلو می‌افتند تا بشارت آمدنشان را به همسرانشان که بر درگاه‌های بهشت،‌ [به انتظار] ایستاده‌اند،‌ بدهند. وقتی [مؤمن بهشتی] نزدیک [یکی از همسرانش] می‌شود [از شدت تغییر، همسرش] خود را به ناآشنایی می‌زند بدون اینکه بدش بیاید. [یعنی چنان وانمود می‌کند که او را نمی‌شناسد. سپس] می‌گوید: ای محبوب من وقتی از نزد من می‌رفتی،‌ اینگونه نبودی!
[مؤمن بهشتی] می‌گوید: آیا مرا ملامت می‌کنی؟! در حالی که من به نور وجه پروردگارم نظر کرده‌ام و صورتم به نور وجه او نورانی شده است. سپس از آن [همسر بهشتی‌اش] روی بر می‌گرداند [و بار دیگر] به او نظر می‌نماید. پس می‌گوید: ای محبوبه‌ی من، از نزدت خارج می‌شدم و تو اینگونه نبودی! [همسر بهشتی‌اش] می‌گوید: ای محبوب من [آیا] مرا ملامت می‌کنی که اینگونه‌ام؟! در حالی که به صورت کسی که به نور وجه پروردگارم نظر کرده،‌ نگاه کرده‌ام و صورتم از صورت آن نگاه کننده به وجه پروردگارم،‌ هفتاد برابر نورانی‌تر شده است! [بعد از این سخنان، زن زیباروی بهشتی، شوهرش را] از در خیمه بغل می‌کند. در این حال، پروردگار تبارک و تعالی به سـوی آنان می‌خندد [یعنی اظهار رضایت و خشنودی می‌کند] و آنان با انگشت [اشاره می‌کنند و] ندا می‌دهند:‌ «سپاس خدایی را که اندوه را از ما بزدود، به راستی پروردگار ما آمرزنده [و] حق‏شناس است‏».
حضرت ادامه دادند: «سپس پروردگار تبارک و تعالی به پیامبران اجازه‌ی خارج شدن می‌دهد. پس مردی [از پیامبران] در [میان] کاروانی از فرشتگان که اطرافش را گرفته‌اند و نور که در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت به او می‌نگرند و گردن‌هایشان را به سویش بالا می‌کشند و [با تعجب] می‌گویند:‌ این کیست؟! حتمـاً خیلی در نزد خدا با کـرامت [و منزلـت] است. ملائکـه می‌گویند: ‌این [شخصِ با جلالت و شکوه که می‌بینید] آفریده شده به دست [قدرت] او و دمیده شده در او از روح خودش و دانای اسماء است. این،‌ آدم [ابوالبشر (علیه‌السلام)] می‌باشد. خدا به او اجازه[ی ظهور و بروز] داده است.
سپس مردی [دیگر از پیامبران] در میان کاروانی از فرشتگان که اطرافش را گرفته و بال‌هایشان را گشوده‌اند، و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب] می‌پرسند: این کیست؟ ملائکه می‌گویند:‌ این،‌ دوست [خدا] ابراهیم (علیه‌السلام) است که خدا به او اجازه[ی ظهور و بروز] داده است.
سپس مردی [دیگر از پیامبران] در میان کاروانی از فرشتگان که اطرافش هستند و بال‌هایشان را گشوده‌اند، و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب] می‌پرسند: این کیست؟ ملائکه می‌گویند:‌ این،‌ موسی پسر عمران (علیه‌السلام) است که با خدا [در دار دنیا] سخن گفت. خدا به او اجازه[ی خارج شدن] داده است.
سپس مردی [دیگر از پیامبران] در میان کاروانی از فرشتگان که اطرافش هستند و بال‌هایشان را گشوده‌اند، و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب] می‌پرسند: این کیست؟ ملائکه می‌گویند:‌ این،‌ روح خدا و کلمه‌اش،‌ عیسی پسر مریم (علیه‌السلام) است.
سپس مردی [دیگر از پیامبران] در میان کاروانی به قدر هفتاد برابر تمام کاروان‌های قبلی که در اطرافش فرشتگانی بال‌گشوده و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب بسیار] می‌پرسند: این کیست که خدا اجازه‌ی خارج شدنش را داده است؟ فرشتگان می‌گویند:‌ این،‌ برگزیده‌ی به وحی، امین رسالت، آقای فرزندان آدم، این پیامبر،‌ محمد‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است. خدا اجازه[ی ظهور و خروج] به او داده است.
سپس مردی [دیگر] در میان کاروانـی از فرشتگان که اطرافـش هستنـد و بال‌هایشان را گشوده‌اند، و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب] می‌پرسند: این کیست؟ ملائکه می‌گویند:‌ این،‌ برادرِ رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): در دنیا و آخرت [امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)] است.
سپس به [سایر] پیامبران و صدیقان و شهدا اجازه داده می‌شود [که به صحنه‌ی محشر وارد شوند]. آنگاه برای پیامبران منبرهایی از نور و برای صدیقین، تخت‌هایی از نور و برای شهدا، کرسی‌هایی از نور گذاشته می‌شود. سپس پروردگار تبارک و تعالی می‌فرماید:‌ مرحبا [و خوش آمد] به وارد شوندگان و زیارت کنندگان و همسایگانم. ای فرشتگان [از میوه‌ها و خوراکی‌های لذید بهشتی] به ایشان بخورانید که چه بسیار [در دنیا اتفاق افتاد که] مردم خوردند و [اینان] گرسنه بودند و چه بسیار [در دنیا] مردم سیراب بودند و [ایشان] تشنه به سر بردند و چقدر مردم در خواب [ناز] بودند و [اینها به عبادت] ایستادند و چه بسیار [در دنیا پیش آمد که] مردم در امنیت بودند و [اینها از جور مردم و روزگار] در ترس [و هراس] بودند.
[پس از این بیانات] خوراکی‌هایی که مانندش را هرگز ندیده‌اند [در مقابلشان] نهاده می‌شود که طعم عسل و نرمی خامه و سفیدی برف دارد. [پس از اینکه از آن غذاهای لذیذ خوردند، خدای متعال] می‌فرماید: ای فرشتگانم [برایشان] میوه بیاورید. پس برایشان رنگ‌های [گوناگون] میوه می‌آورند که مثل آن را هرگز ندیده‌اند و رطب‌های گورا و درشت به سفیدی برف و نرمی خامه».



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


فریب خورده‌ی واقعی در تجارت کیست؟
 

سلام علیکم
در قاعده (۴۲۵) اعتقاد دارند، از جمله افرادی که مغبون (فریب خورده در تجارت) شده‌اند، کسانی هستند که نماز شب نمی‌خوانند.
ولی بعضی افراد را سراغ دارم که نه تنها نماز شب نمی‌خوانند، بلکه سایر اعمال را به سستی و یا با تظاهر انجام می‌دهند و حتی اصلاً هیچکدام را انجام نمی‌دهند ولی در تجارت موفق هم هستند. بنده شخصی را در بانک می‌شناختم که اصلاً در قید و بند هیچگونه مسائل شرعی نبود ولی استنباط مسائل اقتصادی بالائی داشت، چنانچه کسی قصد خرید و فروش و یا آینده‌نگری وضع اقتصادی داشت، مثل خرید ارز، خرید کالا، خرید ماشین، یا سپرده‌گذاری در بانک‌ها، به ایشان مراجعه می‌کرد و راهنمائی می‌گرفت و معمولاً درست پیش‌بینی می‌کرد و موفق هم بود.
آیا این، منافاتی با قاعده‌ی (۴۲۵) منهاج فردوسیان ندارد؟
متشکرم

ــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی

سلام علیکم
آمدن ما به این دنیا، برای «تجارت» است، یعنی مأموریم با هزینه‌کردن برخی سرمایه‌ها و کسب برخی درآمدها، پرسودترین کالاها را خریداری کنیم. در منظومه‌ی فکری منهاج فردوسیان، پرسودترین کالا، رسیدن به درجات عالیه‌ی بهشت است. کسی که به آنجا برسد، از همه‌ی خیرات و خوشی‌های عالم هستی، برخوردار خواهد بود. برای رسیدن به درجات عالیه‌‌ی بهشت، باید نخست از جهنم رها شد. قرآن کریم، راهکاری برای رها شدن از جهنم و رسیدن به بهشت ارائه می‌کند، می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَهٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَ تُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ* یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (سوره‌ی صف، آیات ۱۰ تا ۱۲)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید آیا شما را بر تجارتى راهنمایی کنم که شما را از عذابى دردناک مى‏رهاند؛ به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید این [گذشت و فداکارى] اگر بدانید براى شما بهتر است؛ تا گناهانتان را بر شما ببخشاید و شما را در باغ‌هایى که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است و [در] سراهایى خوش در بهشت‌هاى همیشگى درآورد. این [خود] کامیابى بزرگ است.
یکی از راهکارهای رسیدن به تجارت عالی و پرسودی که نتیجه‌اش رسیدن به درجات عالیه‌ی بهشت است، خواندن نماز شب می‌باشد. به عبارت دیگر، کسی که به دنیا بیاید و تجارت کند ولی نماز شب نخواند، تجارتش سودآور نخواهد بود. یعنی سود اصلی و واقعی که عبارت است از رسیدن به درجات بهشت، برای چنین کسی نخواهد بود. شاید کالایی بخرد و به چند برابر قیمت بفروشد، ولی در حقیقت، سود نکرده است. چنین تاجری، فقط دنیا را جابجا می‌کند ولی چیزی برای خودش بر نمی‌دارد. کسانی بهره‌های عظیم برای خود بر می‌دارند و از تجارت در تجارت‌خانه‌ی دنیا سود می‌برند که اهل نماز شب باشند. و البته نمی‌توان به نماز شب امید داشت مگر این که مقدماتش درست شده باشد، یعنی اعتقادات صحیح همراه با مراعات قانون‌های قبلش.

موفق باشید
حاج فردوسی

 


:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


راه خلاص از وسوسه‌های شیطانی
 

سلام خدمت حاج فردوسی /
من چند ماهی است که تصمیم گرفتم به منهاج عمل کنم اما شیطان با چنگ زدن به دستگیره‌های نفسم (ریشه‌ی گناهان) مرا دچار افکار عذاب‌آور گناه و وسواس کرده است. شما چه توصیه‌ی عملی‌ای دارید برای مقابله با شیطان؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی

سلام علیکم
انسان تا در این دنیاست، از وسوسه‌ی شیطان، رها نیست، جز مخلَصین که همان انبیاء و اوصیاء باشند. پس آمدن وسوسه را جدّی نگیرید و مراعات قانون‌ها را محکم بگیرید. اساس جهاد با نفس، همان مراعات قانون‌های طبقات اول تا ششم است. آنچه صوفیه آن را جهاد با نفس می‌شمارند، در حقیقت، نفس‌پروری است و منجر به هر قدرت و توانایی‌ای می‌شود،‌ الا رسیدن به رضایت خداوند و بهشت برین. البته در روایات رسیده از استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم السلام) برای مقابله با خطورات شیطانی و وسوسه‌های نفسانی، تکرار ذکر شریف «لا حولَ و لا قُوّهَ إلاّ باللّه العلی العظیم» توصیه شده است.

موفق باشید
حاج فردوسی

 


:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


معرفی کتاب «النوادر (نوادر راوندی)‏» (از منابع منهاج فردوسیان)

 

مقدمه:
قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان، برگرفته از تصریحات آیات قرآن کریم و روایات معتبر شیعه از اهل بیت طاهرین (علیهم‌السلام) است. این روایات، از منابع معتبر حدیث شیعه، برگرفته شده است. یکی از این منابع، عبارت است از:

النوادر (نوادر راوندی)

این کتاب، نوشته‌ی سید جلیل، ابو الرضا، ضیاء الدین، فضل الله بن علی بن عبید الله حسینی راوندی، از علمای نام‌آور و از مشایخ بزرگ شیعه در قرن ششم هجری است و موضوع آن،‏ روایات اخلاقی، مواعظ و مستحبات می‌باشد.
این کتاب و روایات آن در میان علمای شیعه و سنی مورد قبول بوده و سند آن نیز معتبر است و از طرق گوناگونی نقل شده است. این کتاب در طول هزار سال، پیوسته مورد توجه علما و بزرگان شیعه و سنی قرار گرفته و از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار بوده است.
در حقیقت، روایات این کتاب، بجز بخش کوچکی از آخر آن، گلچینی از روایات اخلاقی کتاب اشعثیات است. علامه مجلسی نیز این مطلب را تأیید نموده و می‏نویسد: «و أکثر أحادیث هذا الکتاب مأخوذ من کتب موسی بن إسماعیل بن موسی بن جعفر (علیه‌السلام) الذی رواه سهل بن أحمد الدیباجی عن محمد بن محمد بن الأشعث عنه»
با توجه به آنچه بیان شد که نوادر تقریبا به عنوان گلچین اشعثیات است، با بررسی اعتبار اشعثیات، ارزش و اعتبار نوادر نیز روشن می‏گردد.



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


نوآوری‌های منهاج فردوسیان

 

سؤال: با توجه به این که تمام مطالب منهاج فردوسیان در قرآن کریم و روایات آمده و تمام این منابع، در دسترس است و حد اقل در کتاب‌خانه‌ها قابل مشاهده و دستیابی می‌باشد، نوشتن و عرضه‌ی منهاج فردوسیان،‌ چه لزومی داشته و نوآوری آن در چیست؟
جواب: این که منابع خام یک اثر در دسترس باشد، بی‌نیاز کننده از آن اثرِ تراشیده و صیقلی‌شده نیست و از ارزش آن نمی‌کاهد. گر چه سنگ و خاک، در دسترس همه است ولی این، از ارزش ظروف ظریف سنگی و ظروف پرنقش و نگار سفالین کم نمی‌کند. برخی از کارهایی که در منهاج فردوسیان انجام گرفته به این قرار است:
۱. پالایش منابع: گر چه منابع منهاج فردوسیان در دسترس عموم است ولی این منابع، در یک درجه از اعتبار و ارزش علمی نیستند. به همین جهت و در نخستین گام، منابع معتبر از منابع کم‌اعتبار و بی‌اعتبار، جدا شد تا بتواند چشمه‌ای زلال برای تراوش دیدگاه‌های علمی و احکام عملی باشد. در این مرحله با توجه به ملاک‌هایی که در کتاب اصول استجماع، به تفصیل بیان شده، صدها کتاب و رساله‌ی حدیثیِ بجا مانده از صدر اسلام تا کنون، مورد بررسی دقیق قرار گرفت که در نهایت، بر حدود هفتاد کتاب، اجماع نظر گردید و فقط این تعداد، توانست از صافی قوی منابع گذشته و به عنوان منابع دیدگاه‌های روشن و احکام عملی واضح، امتیاز لازم را کسب نماید.
۲. دسته‌بندی و طبقه‌بندی قواعد و قوانین: دیدگاه‌ها و احکامی که در منابع موجود یافت ‌می‌شود، دارای دسته‌بندی مشخص و طبقاتی نیست. این امر، موجب سرگردانی مبتدیان می‌گردد. حتی پیش می‌آید که دانشمندان مسلط بر این منابع نیز بسیار دچار تحیر و سرگردانی شوند. همچنین به فرض این که خودشان از طبقه‌بندی آن آگاه باشند، نمی‌توانند به راحتی به دیگران منتقل نمایند. ضرورت آشنایی طبقه به طبقه و مرحله به مرحله با اعتقادات شیعی و احکام عملی آن، ضرورت تدوین و عرضه‌ی منهاج فردوسیان را رقم زد. همان‌طور که در تمام علوم و فنون، مراحل آشنایی تا مهارت و استادی، به روشنی ترسیم می‌گردد، در امر رسیدن به کمال و سعادت نیز همین مطلب باید رعایت شود تا جویندگان راه کمال و سعادت،‌ با چشم‌اندازی روشن و بر طبق زمان‌بندی مشخص، بتوانند راه کمال و سعادت را طی نمایند.
۳. پالایش مبهمات: تمام آیات و روایات، دارای مفاهیم روشن و مصادیق شناخته‌شده و آشنا نیستند. در برخی آیات و روایات، کلماتی یافت ‌می‌شود که حتی آشنایان به زبان عربی نیز از تفسیر و توضیح آن عاجز می‌شوند. مراجعه کردن مستقیم غیردانشمندان به این آیات و روایات، نه تنها سودی ندارد که حتی در برخی موارد، ضررهایی نیز در بر خواهد داشت. این ضرورت، می‌طلبید که در یک پالایش وسیع و عمیق، آنچه مبهم است ولی قابل توضیح دادن می‌باشد،‌ واضح گردد و آنچه مبهم است و دستمایه‌ی اختلاف نظرات گردیده، به حاشیه رانده شود تا مایه‌ی سرگردانی جویندگان حقایق ناب و روشن نگردد.
۴. توضیح لغات و مصطلحات: منابع روایی، انباشته از لغات و مصطلحاتی است که داشتن لغتنامه‌ی تخصصی فقه و حدیث را برای جوینده‌ی فهم آنها، الزامی می‌کند. این لغات و مصطلحات، با توجه به خود آیات و روایات، تبیین شد تا مسیر طولانی یافتن معنای لغت و مصطلح، از راه جویندگان معارف ناب، برداشته شود. به همین منظور، لغتنامه‌ی مفصلی به «قواعد نظری» و همچنین «قوانین عملی» افزوده شده است.
۵. پالایش مخالف اصول: در منابع موجود ــ هرچند معتبر بوده و مؤلف مورد اعتماد و اعتنایی داشته باشد ــ احادیثی یافت ‌می‌شود که با اصول اعتقادی و عملی شیعه‌ی اثنی‌عشری، ناسازگار است. در هم آمیختگی سره و ناسره (خالص و ناخالص) در روایات منابع معتبر، این ضرورت را ایجاد می‌نمود که با نگاهی دقیق، آنچه مخالف عقل سلیم و اصول ثابت شده‌ی شرعی است، جداسازی شده و نادیده گرفته شود.
بدین منظور، در منهاج فردوسیان، هر آیه یا روایت، برای این که بتواند به صورت یک قاعده‌ی نظری یا قانون عملی در آید، نیاز به طی فرایند خاصی برای احراز «عدم تعارض با اصول شرعی و عقل سلیم» دارد. اگر مراجعه‌ی مستقیم به منابع روایی را برای غیر متخصصین، جایز بشماریم، در گرداب روایات متعارض، سرگردان شده و راه برون‌رفتی از آن نخواهند یافت.
پس لازم است تا برای جلوگیری از سرگردان شدن ناآشنایان با روایات متعارض و روش حل تعارض آنها، چنین برنامه‌ای نوشته شود. در منهاج فردوسیان، قبل از این که تعارض‌ها و تحیرها به جویندگان کمال و سعادت برسد و آنان را متحیر سازد، در اتاق فکری‌ای عظیم، این تعارضات، حل شده و نتیجه‌ای پاکیزه و عصاره‌ای صاف‌شده به کام جان مشتاقان کمال و سعادت ریخته ‌می‌شود. این اتاق فکر، متشکل از هزاران فقیه با عظمت است که در طول هزار و چند صد سال اخیر، در مورد حل تعارضات روایات، تلاش کرده‌اند.
۶. فارسی سازی: با سهل‌انگاری‌هایی که در طول تاریخ پس از اسلام از سوی متولیان امور فرهنگی انجام گرفت و از سوی دیگر، تلاش‌های احمقانه یا خائنانه‌ی افرادی همچون ابوالقاسم فردوسی و اسدی طوسی، زبان اکثر نقاط ایران، غیر از زبان نزول وحی است. این درد کهنه و ظاهراً بی‌درمان، از سویی دست ناآشنایان به زبان عربی را از دامن معارف وحیانی کوتاه کرده و از سوی دیگر، زحمت مضاعفی برای ارائه‌کنندگان آیات و روایات، برای ترجمه‌ی آن به وجود آورده است.
گرچه منابع منهاج فردوسیان در اختیار همگان است و در کتاب‌خانه‌های بزرگ، قابل دسترسی است ولی تمام آنها به زبانی غیر از زبان عامه‌فهم مردم ایران است. این نقص بزرگ، با منهاج فردوسیان، که ابتدا به زبان فارسی نوشته شده، برطرف می‌گردد. پس در حقیقت، منهاج فردوسیان، راهی روشن برای ورود فارسی‌زبانان به فضای عطرآگین وحی است.
از سوی دیگر، کتاب‌های اعتقادات و احکامی که به فارسی نوشته شده، دارای نثر کهن و ترکیبات ناآشنا برای اهل این زمانه است. برای نمونه می‌توان به «حلیه المتقین» و «مفاتیح الجنان» و «رساله‌های توضیح المسائل» اشاره نمود.
به همین دلیل، در حد امکان، سعی شده از به کار بردن واژگان غریب و قدیمی، پرهیز شود تا نثر قواعد و قوانین، به فارسی روان و امروزی باشد. البته در این راه، از دوستان بسیاری کمک گرفته شده و ‌می‌شود. این دوستان ــ اعم از مرد و زن ــ از نقاط مختلف ایران با گویش‌های محلی مختلف و فرهنگ‌های قومی گوناگون انتخاب می‌شوند تا با مطالعه‌ی قواعد و قوانین، قبل از انتشار، هر گونه ابهامی که در لغات یا نقصی که در رساندن معنی در قواعد و قوانین باشد را گزارش دهند. همچنین در اول تمام نسخه‌های قواعد و قوانین، از دیگر افرادی که دست به مطالعه‌ی این آثار می‌زنند نیز خواسته شده هر ابهام، اشکال و کمبودی که ملاحظه نمودند را از طریق درگاه‌های ارتباطیِ اعلام شده، به اطلاع دفتر مرکزی منهاج فردوسیان برای برطرف نمودن، برسانند.
۷. تجمیع دیدگاه‌ها و احکام: از دیگر کارهایی که در منهاج فردوسیان انجام گرفت،‌ این بود که سعی شد تمام دیدگاه‌های تشیع ناب اثنی‌عشری، در یک کتاب، جمع‌آوری گردد. ضرورتی که تا کنون به وقوع نپیوسته بود. کسی که می‌خواست با دیدگاه‌های شیعه‌ی اثنی‌عشری آشنا شود، می‌بایست ده‌ها کتاب مفصل را مطالعه نموده و از لابلای آنها، ذره ذره مقصودش را استجماع نماید و در کنار هم بنشاند. همچنین در بخش احکام عملی، علاوه بر واجبات و محرمات ــ که معمولاً در رساله‌های توضیح المسائل به آن پرداخته ‌می‌شود ــ مستحبات و مکروهات نیز آورده شد. حتی مباحات ــ که یکی از اقسام پنجگانه‌ی احکام عملی است ــ نیز به قواعد نظری افزوده شد تا تمام واضحات و مسلمات شیعه، در یک قاب، در جلو چشمان تشنه‌ی جویندگان کمال و سعادت قرار گیرد.
۸. توسعه در اعتقادات: آنچه همیشه در علم کلام مورد بحث و اثبات قرار می‌گرفته و به عنوان اعتقادات، مطرح بوده، اندکی از دیدگاه‌های بسیار اساسی و حیاتی اسلام و تشیع است. اما قرآن کریم و روایات معتبر ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) به عنوان دو منبع غنی معارف وحیانی، سرشار از دیدگاه‌هایی است که بدان پرداخته نشده و جز به صورت بسیار جزئی و پراکنده، سخنی از آن به میان نیامده است. صدور این دیدگاه‌های ارزشمند، با توجه به گستردگی آن، هدفی جز راهنمایی و راهبری جویندگان معارف ناب نداشته است. چیزی که جویندگان حقایق اصیل از آن بی‌نصیب یا کم‌نصیب بوده‌اند. این نقیصه، در مجموعه‌ی آثار منهاج فردوسیان مرتفع گردید و تمام آنچه در منابع معتبر ثقلین، به عنوان دیدگاه آمده بود، به قالب اعتقاد بیان شد. البته مراتب لازم مراعات شده و این دیدگاه‌ها در سه طبقه‌ی «پایه»، «تکمیلی» و «تجمّلی» عرضه ‌می‌شود تا «فرع» به جای «اصل» ننشیند و «اصل» جای «فرع» را تنگ نسازد.
۹. خلاصه‌نویسی: میزان قابل توجهی از آیات قرآن کریم و روایات، تکرار تعداد محدودی دیدگاه یا حکم عملی است که به اغراضی عقلایی مانند تأکید، صادر شده است. ولی برای کسی که تسلیم وحی شده و یکبار دانستن، برای رساندن او به عمل، کفایت می‌کند، نیازی به این حجم بالای تکرار آیات و روایات نیست. پس لازم بود در یک فرایند خلاصه‌نویسی و فشرده‌سازی، مکررات از آیات و روایاتی که حاوی دیدگاه ویژه یا حکم عملی خاصی بودند، در یکدیگر به صورت صحیح، ادغام شوند تا منابع چندصد جلدی، در یک جلد، قابل دسترسی آسان و دائمی و فراگیر باشند. این ضرورت، با تدوین و عرضه‌ی «منهاج فردوسیان» به تحقق رسید.
۱۰. حذف روایاتی که دیدگاه نظری یا دستور عملی مشخصی ندارند: چنین نیست که هر چه روایت در مجامع روایی ما آمده باشد و حتی تمام آیات قرآن کریم، حاوی دیدگاهی مشخص باشند بلکه تعدادی از آیات قرآن کریم و روایات، در صدد القای دیدگاه خاص یا دستور عملی ویژه‌ای نیستند. پس ضروری می‌نمود که این حجم از آیات و روایات، که حجم بالایی هم دارد، از معرض مطالعه‌ی جویندگان کمال و سعادت کنار گذاشته شود تا به جای صرف وقت در حواشی علوم، عمر شریف را مصروف عمل نمایند. این مهم،‌ با تدوین و ارائه‌ی منهاج فردوسیان محقق شد.
۱۱. حل تعارض روایات: در فرایند پیش‌انداختن روایات منابع معتبر بر روایات منابع کم‌اعتبار یا بی‌اعتبار، تعارض بسیاری از روایات، به راحتی حل شد. گر چه شاید نتوان این را از اهداف اولیه‌ی تدوین این برنامه، عنوان کرد ولی به صورت قهری و ضمنی، چنین نیازی نیز بر طرف شد و قسمت قابل توجهی از تعارضات متون روایی، با مقدم کردن آنچه در منابع معتبر آمده بر آنچه در منابع کم‌اعتبار یا بی‌اعتبار آمده، حل ـ یا به عبارت بهتر، منحل ـ گردید.
۱۲. حذف فعل معصوم: بنای علمای بزرگ در هزار و اندی سال گذشته بر این بوده که گزارش‌های رسیده از کارهای معصومین (علیهم‌السلام) دلالت بر استحباب آن عمل ندارد بلکه فقط جایز بودن آن کار را می‌رساند؛ زیرا معصوم، اهل معصیت و انجام حرام نیست، پس کاری که انجام می‌دهد، یکی از سه صورتِ واجب، مستحب یا مکروه است که در اصطلاح، «مطلقِ جواز» خوانده ‌می‌شود. علی رغم این بنای روشن، گروهی از نویسندگان کتاب‌هایی که مستحبات را بازگو می‌کند، فعل معصوم را دال بر استحباب دانسته و مستحبات زیادی برشمرده‌اند که جملگی، برداشت شده از عمل استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یا استادان معظم (علیهم‌السلام) است. پالایش این کتاب‌ها و جدا کردن آنچه فعل معصوم است و مفید استحباب نیست از آنچه امر معصوم است و مفید استحباب است، لازم به نظر می‌رسید که انجام نشده بود. این نیاز، در منهاج فردوسیان بر آورده شد و هیچ قانونی از قوانین عملی آن، با توجه به برداشت از فعل معصوم، تدوین نگردید. لذا کسی که از منظر قوانین عملی منهاج فردوسیان به سرچشمه‌ی وحی وارد ‌می‌شود،‌ مطمئن است که چیزی از برداشت‌های اطرافیان از فعل استاد در آن نیست و سراسر، دستورات آن معلمان بشریت برای رسیدن به کمال و سعادت می‌باشد.



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


زیارت برای شفاعت
 

سلام علیکم

شیخ عباس قمی(ره) می‌نویسد: درعالم رؤیا، مرحوم میرزای قمی (اعلی الله مقامه الشریف) را دیدم. از ایشان سؤال کردم: آیا اهل قم را حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) شفاعت خواهند کرد؟
میرزا چون این سخن را شنید ناراحت شد و نگاه تندی به من کرد و فرمود: چه گفتی؟ من دو باره سؤالم را تکرار کردم ، باز با تندی به من فرمود: شیخ، تو چرا چنین سؤالی می‌کنی!؟ شفاعت اهل قم با من است، حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) تمام شیعیان جهان را شفاعت خواهند کرد. [برگرفته از کتاب: مردان علم در میدان عمل]

با توجه به این مطلب، آیا ما باید به زیارت میرزای قمی برویم که مثلاً ایشان هوای ما را داشته باشند؟
با این حساب، جایگاه امامزادگانی که در قم مدفونند مانند علی بن جعفر و موسی مبرقع و اولادشان چه می‌شود؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باسمه تعالی

سلام علیکم
میرزای قمی (ره) فقیهی برجسته‌ و در فضل و تقوا، زبانزد خاص و عام بوده است. اما به چند نکته توجه داشته باشید:
۱. معنی درست شفاعت، در کتاب مفاهیم راهبردی منهاج فردوسیان، بیان شده است. این که اکثر مردم گمان می‌کنند که شفاعت، همان پارتی‌بازی است، اشتباه بزرگی است و نتیجه‌ی منفی‌ای دارد. بلکه باید شفاعت را به معنی همراه شدن و رنگ پذیرفتن از شفیع بدانیم. با این تعریف، بالاترین شفاعت، مربوط به آموزه‌های قرآن کریم و فرمایشات استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) خواهد بود. پس از آنان، شایسته است با عالمان ربانی و امناء امت بر حفظ آثار اسلامی، همراه شویم و از شفاعتشان بهره‌مند گردیم.
به عبارت ساده‌تر، شفاعت به این معنی نیست که با خیال آسوده گناه کنیم و امیدوار باشیم به خاطر زیارت مرقد فلان امام یا فلان امامزاده یا فلان عالم دینی، گناهان ما بخشیده و نادیده گرفته شود. چنین شفاعتی، شفاعت منفی است و موجب جرأت پیدا کردن بر معصیت حق تعالی می‌شود. بلکه شفاعت به این معنی است که با اصلاح اعتقاداتمان بر طبق اعتقاداتی که آن بزرگواران فرموده‌اند و اصلاح اعمالمان بر طبق دستورهای عملی‌ای که دستور داده‌اند، خودمان را از غضب الهی رهانیده و به رضوان حق تعالی برسانیم.
بر طبق این تعریف، امروز بزرگترین شفیع، «منهاج فردوسیان» است. هر کس بتواند «شفع» یعنی جفت و همراه آموزه‌های برنامه‌ی تربیتی منهاج فردوسیان گردد، از بهترین نوع «شفاعت» مدد گرفته و دنیا و آخرتی آباد و آزاد خواهد داشت.

۲. رؤیا، جایگاه مورد اعتماد و اعتنایی در معارف دینی ندارد. پس نمی‌توان آن را پایه‌ی استنتاج دیدگاه قرار داد. یعنی نمی‌توانیم به استناد یک خواب، اعلام کنیم که ما معتقدیم: میرزای قمی، مردم قم را شفاعت خواهد کرد. این معنا زمانی قابل اعتماد و اعتناست که از قول امام معصوم و از طریق درست به ما رسیده باشد.

۳. در شرع انور، به زیارت اهل قبور، سفارش شده است. لذا می‌توانید به زیارت مرقد تمام امامزادگان، علما، صلحا و حتی شیعیان معمولی بروید.
بر طبق قاعده‌ی «اثبات شیء، نفی ماعدا نمی‌کند»، وقتی گفتند به زیارت قبر فلان عالم برو، به این معنی نیست که به زیارت قبور سایر علما یا امام‌زادگان نرو. پس می‌توانید قبور تمام این بزرگان را زیارت کنید و در کنار مرقدشان، حوائج خود را از خدای تعالی بخواهید.

موفق باشید
حاج فردوسی

 


:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


حل تعارض عزاداری با نماز شب
 

با سلام
آیا می‌شود در دهه محرم، اهمیت بیشتر به عزاداری داد و تا نیمه شب به عزاداری بپردازیم، با احتمال این که شاید برای نماز شب بیدار نشویم یا سرحال نباشیم برای نماز شب، یا نتوانیم بین الطلوعین بیدار بمانیم؟
لطفاً راهنمایی فرمایید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی

سلام علیکم
اشک ریختن بر مصائب حضرت سید الشهداء (علیه‌السلام)، از برترین عبادات مستحبی است. پس همچنان که در قوانین طبقه‌ی پنجم آمده، باید به آن اهمیت ویژه بدهید.
اما کارهایی مانند سینه‌زدن و زنجیرزدن با ریتم و آهنگ، از اختراعات آئینی است و در هر چند سال نیز دستخوش تغییراتی می‌شود. پس اگر حضور در مجالس عزاداری برای اشک ریختن باشد، می‌توانید در مجالس روز شرکت کنید و به بهره‌ی عظیم اشک، برسید و اگر برای کارهای اختراعی است و به امید ثواب انجامش می‌دهید، نباید آنچه آیه و روایت معتبر دارد را فدای آنچه شاید ثوابی داشته باشد، کنید.
لذا به اشک ریختن در مصائب آن حضرت در دهه‌ی عاشورا و غیر آن اهمیت بدهید، ولی نماز شب ـ که شاهراه بندگی است ـ را به کارهایی مانند سینه‌زنی و نوحه‌خوانی عوض نکنید.

موفق باشید
حاج فردوسی



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


حالت تنفر و اشمئزاز با دیدن نام «منهاج فردوسیان» و مطالعه‌ی سطحی آن!
 

سؤال: چرا بعضی از افراد با دیدن نام «منهاج فردوسیان» و مطالعه‌ی سطحی آن، حالت تنفر و اشمئزاز به آنان دست می‌دهد؟ /
جواب: آنچه در منهاج فردوسیان آمده است، خالص‌ترین دیدگاه‌ها و ناب‌ترین دستورات عملی برای رساندن انسان‌های جویای کمال و سعادت به بالاترین درجات عالم هستی است. برای دریافت چنین دیدگاه‌های خالص و دستورات ناب، باید قلبی آماده و خالی از استکبار داشت. کسانی که ایمانی به منزل بعد و سرای پسین ندارند، با ملاحظه‌ی این قواعد و قوانین، دچار دلزدگی و وحشت شده و حالت تنفری به آنان دست می‌دهد. قرآن کریم در وصف اینان می‌فرماید: «وَإِذَا ذُکرَ اللهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَإِذَا ذُکرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ» (سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۴۵). ترجمه: و چون خدا به تنهایى یاد شود دلهاى کسانى که به آخرت ایمان ندارند منزجر مى‏گردد و چون کسانى غیر از او یاد شوند بناگاه آنان شادمانى مى‏کنند.
پس ریشه‌ی اساسی این حالت را باید در ضعف ایمان به آخرت و بهشت و جهنم جست. مطالعه‌ی کتاب «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان» می‌تواند در اصلاح این حالت، کمک شایانی نماید.



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


شرحی بر: بیچاره کسی است که …

 

بیچاره کسی است که بعد از یک‌دوره مطالعه‌ی قواعد و قوانین منهاج فردوسیان، نفهمد که نوبت عمل رسیده است. /
شرح: یکی از اصول اساسی در رسیدن به هر بلندا و قلّه، مراعات کردن دستورالعمل رسیدن است. اگر کسی آرزویی داشته باشد ولی در راستای تحقق آرزویش عمل نکند، آن آرزو، هیچگاه تحقق نخواهد یافت. پس این مطلب، منحصر در برنامه‌ی تربیتی منهاج فردوسیان نیست و مخصوص اصحاب منهاج فردوسیان نمی‌باشد.
اما افراد زیادی را می‌بینیم ـ و شاید خودمان هم از آنان باشیم ـ که برای رسیدن به یک نقطه‌ی اوج، بر آرزو و تمنای رسیدن، بسنده می‌کنند. اینان، هیچگاه به آن قلّه‌ها دست نخواهند یافت و همواره در مرحله‌ی آرزو، توقف خواهند نمود.
پیام اساسی این کلمه، دعوت به عمل و مراعات قوانین است. به زبان کنایه، می‌رساند که اگر قواعد نظری و قوانین عملی را مطالعه کردی و با زوایای آن آشنا شدی، اما قدم در راه مراعات آن برنداشتی، بیچاره هستی. و اوج این بیچارگی، در جهان بعدی، پدیدار خواهد شد. زمانی که پرونده‌ی اعمال را به دست ما بدهند و در آن، فقط مطالعه و اطلاع یافتن از قواعد و قوانین چنین برنامه‌ای باشد. بدون این که بر طبق آن، عمل کرده و خود را از مهلکه‌ها نجات داده باشیم.



:: برچسب‌ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
نويسنده : امین امیری


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد